
۳ بهمن ۱۴۰۳
در برنامه جامجم مطرح شد/ عسگرپور: تنظیمگری ویاودیها نمیتواند در صداوسیما باشد
محمدمهدی عسگرپور در جریان پخش زنده برنامه «جامجم» تاکید کرد مسئولیت تنظیمگری ویاودیها نمیتواند در صداوسیما باشد.
به گزارش روابط عمومی انجمن صنفی شرکتهای نمایش ویدیویی برخط، محمدمهدی عسگرپور دبیر انجمن صنفی شرکتهای نمایش ویدیویی برخط و محمدرضا عباسیان مدیر پلتفرم آینت سهشنبه شب میهمان برنامه «جامجم» که روی آنتن شبکه اول سیما رفت، بودند.
موضوع محوری یازدهمین قسمت از فصل دوم «جامجم» بحث «ساترا و تنظیمگری و قانون» بود.
انتظامبخشی
آغازگر بحث سخنان عسگرپور در مورد شیوه رایج تنظیمگری در سطح بینالملل بود. او در پاسخ به این موضوع که آیا در دنیا هم بحث تنظیمگری متداول است یا خیر، چنین پاسخ داد: «وظیفه حکومتها از قدیم عمدتا در دو حوزه امنیت و انتظامبخشی است. بخش عمده انتظامبخشی به این برمیگردد که دولتها باید علاوه بر اینکه در بخش خصوصی مزاحمت ایجاد نکنند مراقبت داشته باشند. اگر این انتظامبخشی نباشد هرج و مرج به وجود میآید و اگر به درستی پیش نرود رانت میشود. بر همین اساس انتظامبخشی و امنیت اصل اداره هر حکومتی است.»
او ادامه داد: «حالا اینکه هر حکومتی تصور کند علاوه بر انتظامبخشی میتواند در بازار هم حضور داشته باشد مانند آنچه در سی چهل سال گذشته در خیلی حوزهها از خودرو و غیره دیدهایم، حاصل این تفکر است که دولت شان خود را از انتظامبخشی به یکی از فاعلان بازار تبدیل میکند. بنابراین اینجا تضاد منافع به وجود میآید و دولت به جای انتظامبخشی در بازار حضور مییابد و قضاوت میکند. این بهمریختگی که شاهد آن هستیم به این دلیل است که یا دولت معنای انتظامبخشی را متوجه نشده یا این اشتیاق زیاد برای حضور در بازار باعث شده از شان خودش که انتظامبخشی است دور شود.»
عباسیان درباره اینکه الگوی تنظیمگری چه باید باشد، گفت: «ما برای مجموعه مواردی که مربوط به جسممان است، از خوراک تا دارو و خودرو و مسائلی از این دست قائل به این هستیم که باید تنظیمگر وجود داشته باشد تا محصول سالم به دستمان برسد. در مورد محصولات فرهنگی که تاثیرگذاری غذای مخرب آن خیلی منفیتر است حتما باید نظارت باشد.»
صداوسیما و تنظیمگری
عسگرپور در پاسخ به این سئوال که با توجه به جایگاه صداوسیما، آیا این نهاد به عنوان تنظیمگر نمیتواند نقش ایفا کند، گفت: «وقتی بحث انتظامبخشی به عنوان مفروض مشترکمان مطرح میشود، باید بگویم که دولت به معنای پیکره حاکمیت در زمینه انتظامبخشی بلافاصله به سمت نظارت میروند. البته که یکی از زیرشاخههای انتظامبخشی نظارت است، اما اینکه این نظارت چطور تعریف میشود در نگاهی به بیست سی سال گذشته، به این میرسیم که باید شورایی وجود داشته باشد که آثار را ببینند، فیلمنامهها را بخوانند و اجازه ساخت دهند. از نظر من تنظیمگری به این مفهومی که الان اتفاق میافتد باز همان نگاه شکلگیری شورا و انتخاب یک تعداد آدم است که معمولا از سوی حاکمیت انتخاب میشود در مورد طرح و فیلمنامه اظهارنظر میکنند. این نوع از تنظیمگری کارآیی خود را از دست داده است. این شیوه چه در تلویزیون، چه سینما و چه ساترا ناکارآمد و شیوهای مرده است.»
او ادامه داد: «وقتی در مورد نظارت و انتظامبخشی صحبت میکنیم آیا منظورمان چنین شیوهای است که اشاره کردم؟ پاسخ نهادهای مسئول میتواند این باشد که اگر شما انتقاد دارید ما میتوانیم اعضای شورا را تغییر دهیم در صورتیکه بحث من این نیست. در سینما پخشکننده و سینمادار و تولیدکننده کنار هم جمع میشوند تا در مورد جدول اکران تصمیم بگیرند و اگر اینجا دولت نقشی داشت، برای تولیدات خود و محصولاتش جایگاهی در نظر میگرفت که آن نظم قبلی بهم میریخت. نهادهایی مثل ارشاد و صداوسیما این داعیه را دارند که به نمایندگی از مردم تصمیم میگیرند که چه کالایی برای مردم عرضه شود. این تنظیمگری در این شرایط کاملا شرایط متفاوتی پیدا میکند. دولتها ثابت کردهاند که حاضر نیستند در قالب شوراها پای میز مذاکره بنشینند. دلیل هم این است که اینطور که ترکیب شورا نشان میدهد شما نمیبینید که یک نهاد صنفی شرکت داده شده باشد. این برخلاف ماده قانونی است. قانون بهبود محیط کسب و کار میگوید باید نهادهای صنفی در تصمیمگیریها نقش داشته باشند. به نظر میرسد دولتمردان مایل نیستند با نهاد صنفی در یک میزانسن حضور داشته باشند و اگر این ترکیب شکل بگیرد ممکن است از یک جا سررشته امور از دستشان خارج شود.»
عباسیان برای آسیبشناسی حوزه تنظیمگری ویاودیها به پیشینه آن اشاره کرد و گفت: «اصل موضوع اینکه ویاودی راه بیفتد به سال 1388 و 1389 در موسسه رسانههای تصویری برمیگردد. در آن سالها از منظر تعارض منافع شرکتهای ویدیو رسانه با موسسه مشکلاتی بود. در آن سالها قرار بود بر بستر خط تلفن ویاودی شکل بگیرد که این اتفاق نیفتاد تا سال 1394 که به صورت خیلی ضربالعجل مسئولان وقت سازمان سینمایی به 16 موسسه مجوز داد. در مورد این شرکتها مشکلی که پیش آمد این بود که متخصص و مسئول فنی برای آن گذاشته نشد. در پلتفرمها اصلا به مسئول فنی نکات فرهنگی گذاشته نشد.»
او ادامه داد: «اداره پلتفرمها امروز بسیار مشکل است. سریالی که صبح ارائه شده، ظهر در ماهواره پخش میشود و روی کانالهای تلگرامی میرود. نکته اینجاست که تلگرام در واکنش به درخواست پلتفرمها آن کانالها را میبندد، اما پلتفرمهای داخلی چنین نمیکنند و به همین دلیل مشکل اصلی ویاودیها همین پلتفرمهای داخلی هستند.»
عباسیان گفت: «مشکلی که ما با پلتفرمها داریم تولیدات داخلی آنها نیست، کابوس محتوای خارجی است روی پلتفرمها میآید. تنها قانونی که در آن اشاره شده «مبارزه با عرضه غیرمجاز محصولات فرهنگی هنری» به سال 1388 دوره ریاست مجلس آقای لاریجانی برمیگردد. بر این اساس وقتی فیلمها به شکل دیویدی عرضه میشدند حتما باید رایت تهیه میشد، اما از مقطعی به پلتفرمها با هدف حمایت از آنها گفته شد فیلم خارجی را بدون رایت تهیه کنید. بر این اساس هرآنچه که در هر جای دنیا تولید میشود در پلتفرمهای ما موجود است. خلاف قانون اساسی و عرف ما و بسیاری نکات دیگر. این حوزهای است که به پلتفرمها واگذار شده، اما پلتفرمها سربلند از این اختیار برنیامدهاند. اعتراضی هم در این حوزه به مدیران پلتفرمها نیست، اعتراض باید به وزارت ارشاد و ساترا صورت بگیرد.»
صداوسیما و سیستمی آفلاین
عسگرپور درباره بحث قوانین و مقررات در حوزه ویاودیها گفت: «وقتی در مورد قانونگذاری در زمینه ویاودیها صحبت میکنیم دوستان در مجلس کار را خیلی ساده کردهاند. اینطور تحلیل میکنند که اگر در مورد سریال صحبت میکنیم امور مربوط به صداوسیما است و اگر در مورد فیلم صحبت میکنیم مسائل مربوط به ارشاد است. این ضریب هوشی زیادی نیاز نداشت که چنین تقسیمبندی صورت بگیرد. البته کسانی که واژه صوت و تصویر فراگیر را مطرح کردند که همان دوستان صداوسیما بودند که در مجلس حضور یافته بودند، در خوشبینانهترین حالت چنین کردند که از واژههای قدیمی استفاده کردند و متوجه نشدند که درباره چه صحبت میکنیم. در اصل 44 قانون اساسی تفکیکی که صورت گرفته و نظام اقتصادی را به سه بخش دولت، تعاونیها و بخش خصوصی تقسیم کرده، در بخش دولت میگوید که اقتصادهای بزرگ، بیمه و غیره را شامل میشود که در تفسیر موسع شورای نگهبان گفته شد بعضی موضوعات مانند بیمه و بانکداری و برخی دیگر میتوانند در حوزه بخش خصوصی هم باشند که شد. یکی از آنهایی نشد صداوسیما است که در حلقه اول یعنی حلقه دولتی باقی ماند.»
او ادامه داد: «حالا در شرایط جدید باید وضعیت تازه را به آن صداوسیمایی که در بخش دولتی مانده بود متصل میکردند و در اینجا بحث صوت و تصویر فراگیر را مطرح کردند. تعریف جدید از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی داده شد و ویژگیهایی برای آن برشمردند و در نهایت آن را در لایه صداوسیما جا دادند که نمیتوان به آن دست زد و از نتیجه آن ساترا به وجود آمد. صداوسیما یک سیستم آفلاین است که در درون خود میتواند هر چیزی را تهیه کند، حتی میز و صندلی را هم خودشان تولید میکردند. نهادی که چنین تعریف شده بود اصلا اینطور چارچوببندی نشده که بتواند برای خارج از خود مجوز صادر کند. حالا این نهاد به دلیل مسائلی که دارد وقتی به قوه قضائیه میرسد دچار مشکلاتی میشود.»
عسگرپور تاکید کرد: «یکی از مدعیان خود ما هستیم به عنوان نهاد صنفی. ما تنظیمگر میخواهیم اما جایی مثل ساترا که مشکلات یاد شده را دارد همین وضعیت موجود را به وجود میآورد. ما نیاز به تنظیمگر داریم اما در عمل این تنظیمگر را هم داریم و هم نداریم. ساترا تلاش میکند نقش تنظیمگر را ایفا کند، اما امکانات قانونی لازم را ندارد. من اصلا وارد بحث نگاه بسته تلویزیون نمیشوم. ما بحث کنترل دستمزدها و محتوا را در صنف داریم و پیشنهادهایی داشتهایم و آن را به مقامهای مسئول ارائه دادهایم که به فکر نهاد تنظیمگر باشند، اما این نهاد در صداوسیما نمیتواند باشد. من ساختار تلویزیون را میشناسم و میدانم این پخت و پزی است که برای صداوسیما شد، متاسفانه صداوسیما آن را پذیرفت و حالا نمیتواند آن را اداره کند. این تنظیمگری میتواند خارج از صداوسیما باشد و میتواند یک نهاد برای آن تعریف شود؛ مانند خیلی جاهای دنیا که چنین کردهاند. ما باید مدرن فکر کنیم والا باد ما را خواهد برد. اگر پیشگیرانه فکر نکنیم اتفاقات دیگری رخ میدهد.»
دبیر انجمن ویاودی با اشاره به اتفاقی که برای خانه سینما رقم خورده بود، گفت: «ساترا تجربهای را از سر میگذراند که در سال 1388 دولت آقای احمدینژاد در مورد خانه سینما انجام داد. آنان گفتند با خانه سینما نمیتوانند کنار بیایند پس به فکر ساخت یک خانه سینمای جدید افتادند. تلاش کردند و موسسه فرهنگی خانه سینمای ایرانیان را راه انداختند. الان آن خانه کجاست؟ در حالی که خانه سینما پابرجاست. ساترا هم با این نگاه برای گفتوگو با نهاد صنفی، خودش دست به کار شده و یک صنف راه انداخته است. الان سه سال است که مجمع میسازد و اسمش را رصتا گذاشتهاند. الان ساترا باید پاسخ دهد این یعنی چه؟ وقتی بازیگران اصلی در یک انجمن دیگر هستند این چه نتیجهای دارد؟ بعد بیشتر از 400 مجوز به پلتفرمها داده شده است. هدف این بوده که بگویند انجمن آنان این تعداد عضو دارد. چنین تجربهای شکست خورده است.»
عباسیان در پاسخ به صحبتهای عسگرپور گفت: «اینکه این پلتفرمها ممکن است خیلی فعال نباشند نکته تازهای نیست. در ارشاد هم به دفاتر پخش مجوز داده میشود، اما در مقابل فیلمیران که سالانه تعداد زیادی فیلم اکران میکند، اینها سالی یک فیلم هم شاید به نمایش نگذراند. بحث اصلی این است که ساترا یا هر نهاد تنظیمگری که در صداوسیما یا ارشاد یا هر نهاد بیرونی باشد مورد نیاز است، اما صحبت ما بر سر عملکرد ساترا است. همه مولفههایی که اشاره شد به عملکرد مدیران ساترا برمیگردد.»
عباسیان با انتقاد از اینکه قانون در حوزه ویاودیها و سینما وجود ندارد و اتکا بر آییننامهها است، گفت: «این موضوعی بسیار جدی است که چرا ما قانون نداریم؟ نکته مهمتر و بعدی این است که قانون چطور اجرا میشود که در اینجا با مدیریتها ممکن است به مشکل بخوریم. پس در این شرایط باید انتظار تغییر مدیریت داشت. نکته سوم این است که اگر قانون داشته باشیم و مدیر هم خوب عمل کرد، باید دید به تخلفها چطور رسیدگی میکند؟»
او ادامه داد: «اگر امروز پلتفرمی بدون مجوز محصولی را تولید و عرضه کند چه کسی براساس چه قانونی میتواند با آن برخورد کند؟ برخی پلتفرمها نسبت به برخی دیگر در ساترا کارشان راحتتر انجام میشود. روند صدور پروانه در ساترا همگام با حجم پروژهها نیست. در مورد عناوین خارجی اصلا موضوع فراموش شده است. اما واقعیت اینکه ساترا در تلویزیون یا ارشاد باشد برای خود من جا نیفتاده است، اما در مورد صحبت آقای عسگرپور خیلی متوجه نشدم چرا نباید ساترا در تلویزیون باشد.»
عسگرپور صحبتهای خود را چنین پایان داد: «اصل موضوع برنامه این بود که نهاد تنظیمگر باید در کجا باشد و ارشاد چه مزیتی نسبت به صداوسیما دارد؟ از نظر من صداوسیما هم اتفاقا نهادی است که باید مدتها قبل در مورد آن بازنگری صورت میگرفت. اینکه مطرح میشود چرا مخاطب تلویزیون کم میشود، بخشی به دلیل فضای رسانهای است بخش دیگر موضوعاتی است که صداوسیما باید از منظر حاکمیتی پاسخگو باشد. به نظر من مدیریت صداوسیما نه فقط در جایگاه ساترا که برای خودش هم اشتباه است. این مساله ناظر بر ساختار صداوسیما است. ارشاد هم همین وضعیت را دارد، ارشاد در برخی زمینهها میتواند اصلا حضور نداشته باشد. تنظیمگریها در حوزه هنری ارشاد هم به شکل بهروز و مدرن صورت نگرفته است. نهاد تنظیمگر در آن حوزهها هم باید تغییر کند. اگر ما با ساختارهای پوسیده مواجه هستیم چرا فکر میکنیم باید یک موضوع مدرن را به آن وصل کنیم؟ از این رو است که میگویم نباید این امر در صداوسیما باشد. من اصلا بین ارشاد و صداوسیما نمیخواهم وزنکشی کنم که حالا بگوییم همان شوراهای ارشاد در صداوسیما هم هستند. به نظر من ساختار صداوسیما به خودی خود اشتباه است و حالا میخواهیم یک پدیده مدرن را روی این ساختار پوسیده سوار کنیم.»